هر حرفِ ارزش داری ، ارزشِ خودشُ داره باید خالکوبیش کرد

۱۳۹۲ مرداد ۲۳, چهارشنبه

Throne of grief







وقتایی میرسه که  : غم ، حُزن ، ناراحتی ، غصه ، تنهایی کنجِ دیوار اتاق ، حوصله نداشتن برای بحث ، خسته شدن از افراد دورُ اطرافت ، حتی یه اتفاق جدیدیم تو زندگیت رُخ نمیده ، روزُ شبت تکراری مثل یه نونوا میمونی هر روزش تکراری ، زنگ به گوشیه خاموش دوستات ، یه هم زبونم نداری ، دوس دخترت بجای اینکه بهت آرامش بده اعصابتُ مثل یه اهنگر میتراشه انقدر میتراشه که مثل شمشیر تیزُ برنده میشه ، آره مثل شمشیر بُرنده. پس اونم ترکش میکنی ، حتی اگه دلتم نخواد ترکت میکنه میره....
غم مثل یه تاج پادشاه رو سرته مثل یه حاله ای دورُ وره تو گرفته ..... شادی ولی از تو داغون ، میخندی ولی از تو گریه.
بهشتت لای مردابای گل آلود گُم شده ، همش داری فرار میکنی ، از خودت ، از دیگران ، از مادرت از پدرت ، میخوای خودتُ تویه یه دخمه زندانی کنی ، میخوای بشینی تا بیاد ... یه اتفاق جدید بیاد ... میشینی انقد میشینی تا یه تیغ کناره دستت ببینی ، ولی انقد داغونی که حتی نایه زدن اون تیغم نداری..... پس میزاری میری تا برسی به اون سرزمین روشنُ پر از خودت.

سرزمینی پر از خودهای خود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما برای بالا بردن کیفیت محصولاتمان